شاهنامه خوان دوره گرد سخنگوی... می شود
محمد حسين يحيايی محمد حسين يحيايی


ايران کشور پهناوری است که واحد های ملی با زبان، فرهنگ و سنت های گوناگون به شکل پراکنده در آن زندگی می کنند. رژيم های استبدادی که سال های طولانی زير نام و عناوين مختلف و با بهره گيری از درآمد های هنگفت نفتی بر ان حکم رانده، با عملکرد خود مانع از شکوفايی فرهنگ، زبان و اقتصاد آنان شده است.استبداد حاکم در ديروز و امروز در آرزوی ساختن ملت و امت واحد با زبان و فرهنگ و رفتار واحد همه و يا برخی از ظرفيت های فرهنگي، اجتماعی و اقتصادی مردم بويژه واحد های ملی را از بين برده است. هر دو رژيم گذشته و حال به شدت مرکز گرا، نظاميگر ،خشونت ورز و کثرت گريز که يگانه سازی را در راستای منافع خود با توسل به زور و گاهی حيله و نيرنگ پيش برده است. رژيم گذشته قانون اساسی مشروطه و اصل مهم آن انجمن های ايالتی و ولايتی را تعطيل و رژيم کنونی ماده 16، 19 و مواد ديگری که حقوق اقليت ها را در شرايط انقلابی پيش بينی کرده بود از همان سال های نخست به فراموشی سپرده است.
يکی از دلايل پايداری و جان سختی های استبداد در ايران تمرکز قدرت و ثروت در يک قطب و آنهم در مرکز است، برای رسيدن به آزادی و پايداری آن راهی جز تقسيم قدرت بين مردم بويژه واحد های ملی متصور نيست. از آن رو طرفداران استبداد در درون و بيرون مرز ها به شدت با آن مخالفت می کنند و با رفتار و گفتار سبکسرانه خود، جنبش دمکراسی و آزادی خواهی واحد های ملی را وابسته به خارج می خوانند ، گاهی پا را فرا تر گذاشته با بی شرمی و بی حيايی زبان آنان را که از مادر آموخته اند زبان بيگانه می شمارند و برای فراموشی آن را به باد تمسخر می گيرند.
يکی از کسانی که به بيماری خود شيفتگی گرفتار شده، خود را دانشمند خود خوانده می داند و در برنامه های گوناگون تلويزيونی شرکت می کند آقای مهندس بهرام مشيری است. اين آقا بيش از چهل سال است در ايالات متحده زندگی می کند، گاهی طرفدار دمکراسی می شود و گاهی هم به ياد آموخته های گذشته از آن تنفر دارد. در خيلی از گفتار و رفتار، تعادل و پايداری ندارد ولی در دو موضوع فکر ثابت و پايداری دارد، يکی در دشمنی با نيرو های چپ و ديگری مخالفت با زبان و فرهنگ واحد های ملی در گستره ايران که سال های طولانی است در کنار هم زندگی می کنند. به نظر می رسد دشمنی مشيری با اين واحد ها به دوران نظاميگری ايشان بر می گردد که در آن دوران رگه هايی از فاشيسم در ذهن شان لانه کرده است. نگاهی به برنامه تلويزيونی ايشان در 25 جولای پيشرفت بيماری خود شيفتگي، هذيان گويی و نفرت از ديگران را بخوبی نشان می دهد. در اين برنامه ايشان خود را سخنگوی... می انگارد و گزارشی از کشتار بی رحمانه بلوچ های وهابی شده می دهد که به نام آزادی سر می برند و می خواهند جدا شوند. ايشان کاری به شرايط اجتماعی و اقتصادی آن جا ندارد که مردم در آن منطقه چگونه زندگی می کنند! ، سپس به ترکمن ها، کرد ها و در نهايت به ترک های آذربايجان می پردازد. در اين ميان گزارش خود را در رابطه با فعاليت نهاد ها، سازمان ها و جامعه مدنی و دانشگاهی آذربايجان تهيه و چگونگی آن را در برنامه خود اعلان می کند. از استاد هيئت که خدمات ارزنده ای به نظام پزشگی کشور کرده است سخن می گويد، چگونگی فعاليت و آدرس محل اقامت ايشان را گزارش می کند. در برنامه تلويزيونی خود مجله ای را در دست گرفته به دفعات تکان می دهد، به محتوای آن اشاره می کند ولی نام آن را که ترکی است نمی برد. زيرا نمی خواهد کلمه ی ترکی بر زبان براند.
آقای مشيری که خود را همه فن حريف، شاهنامه خوان، حافظ شناس و سرآمد در تاريخ، ادبيات، موسيقی و... می پندارد ، در قفس کوچک خود ساخته گرفتار آمده است. در نام فضولی شاعر بلند آوازه آذربايجان در قرن 16 ميلادی گير کرده،. رنج و عذاب فراوانی از اين نام می برد که چرا نام ايشان فضولی است. و می گويد. فضولی هم آدمه؟ اين آدم با اين نام بی مغز و بی مايه است. چون اسمش فضولی است، يک شاهی ارزش ندارد. بيچاره فضولی بايد 513 سال در شکم مادرش صبر می کرد و از فرهنگستان زبان فارسی به مديريت مشيری با نام های آريا نژاد، آريا پرست، شاه دوست، شريعت پناه و... متولد می شد. چرا ايشان نام خود را در سال 1498 فضولی گذاشته تا قلب ظريف و نازک مشيری را بشکند و مايه ننگ ايشان شود؟ . دانشمند بی دانش و سرلشگر بی لشگر برای خوش خدمتی به
... ادامه می دهد. استاد هيئت در باکو نشسته می خواهد نقشه های خود را عملی کند. رژيم پهلوی را ستم شاهی می خواند. مگر رژيم پهلوی چقدر کشته ؟ چرا مردم آذربايجان را مظلوم می خواند؟. بحرالعلوم، دانای دانايان، خداوندگار علم و ادب ، هنر و ولی فقيه ساکن در ايالات متحده، مشيری بزرگ !! به پژوهشگران ترک های آذربايجان، کرد های کردستان، بلوچ های بلوچستان، ترکمنان ترکمنستان و عرب های خوزستان اجازه اظهار نظر در مورد خودشان را نمی دهد. ايشان با صدای بلند بگونه ای داد می زنند که جمهوری اسلامی هم بشنوند و می فرمايند، آنان بايد پيش از هر سخنی از ايشان اجازه بگيرند تا در مورد تاريخ، فرهنگ و اوضاع اقتصادی و اجتماعی خود حرف بزنند !. آقای مشيری ناراحت از اين است که چرا رژيم پهلوی در سرکوب جنبش مردم آذربايجان در 21 آذر قتل عام نکرده و يا بيشتر نکشته است ! .
آقای تاريخ دان به آذربايجانی ها يادآور می شود که اجداد واقعی شما چنگيز خان مغول، آتيلا، هلاکوخان، محمود غزنوي، قزل ارسلان و... است، شما آذربايجانی ها کوروش و يعقوب ليث نمی شناسيد، امامتان در باکو نشسته و ... حالا پرسش اينجاست، آقای تاريخ دان با اين گفتار خود به کی و چی خدمت می کند. ادبياتی که بکار می برد شباهت عجيبی به گفتار سران رژيم جمهوری اسلامی بويژه احمدی نژاد دارد. جمهوری آذربايجان را دولت جعلی و تقلبی می خواند، درست به گونه ای که احمدی نژاد دولت اسرائيل را می نامد. به نظر می رسد نيازی به ادامه سخن نيست، زيرا ماله کشی و مغلطه کاری های اين دانشمند خود خوانده برای انحراف اذهان جوانان ادامه خواهد يافت. اينگونه ذهنيت های بيمار با چاشنی فاشيسم سخن از وجدان و اراده ملی می زنند ولی خواهان حاکميت يک گروه، يک زبان و يک فرهنگ بر جامعه چند گانه کشورند. از آن رو دلبستگی خاصی به دولت های مقتدر، تماميت خواه و مرکز گرا دارند.
استاد به اصطلاح زبان شناس عقده گشايی می کند، به ياد همکيشان گذشته خود می افتد که برای تحقير زبان های ديگر در راستای اثبات زبان خود که از سوی برخی نهاد های جهانی لهجه سی و سه از زبان عربی شناخته شده می گويد. زبان ترکی ادبيات ندارد، زبان نيست و... اين هم تراوش يک انديشه بيمار، تو سری خورده و تحقير شده در جامعه ای است که در آن زندگی می کند و با عقده و خود بزرگ بينی به تحقير ديگران می پردازد. در رابطه با فضولی سخن می گويد که نه شناختی از ايشان و نه از زبان ايشان دارد. همان که ترکی است برای دشمنی و نفرت کافی است.ناگفته نماند بيش از 400 سال از دوران اين شاعر مردمی گذشته است و هنوز اشعار ايشان بصورت ترانه و يا سه گاه خوانده می شود و مردم آذربايجان آن را زمزمه می کنند.
فضولی شاعر و سخنور نامی آذربايجان به سه زبان ترکي، فارسی و عربی شعر سروده اشعار بسيار ساده و گيرا و روان وی که بيشتر عاشقانه و مهر ورز است به زبان های روسي، آلماني، فرانسه، ارمنی و روسی ترجمه شده است. قصايد و غزليات وی در زمان شاه اسماعيل صفوی منتشر شده، در سال های پيری به فلسفه روی آورده است. در اين سال ها هفت جام، صحت و مرض و رند و زاهد را نوشته است. گاهی صدای اعتراض بلند کرده در ستايش آزادی می نويسد. خوب می باشد فضولی شيوه آزادگی در رياض دهر نحلی کاين ثمر دارد کجاست ؟
بيش از 300 ميليون انسان در سراسر دنيا با لهجه های گوناگون به زبان ترکی سخن می گويند و رابطه بسيار گسترده ای با دنيا و فرهنگ های ديگر دارند. در ادبيات جايگاه ويژه ای پيدا کرده اند. جايزه نوبل را در ادبيات می برند و آثارشان به زبان های ديگر از جمله به زبان فارسی ترجمه می شود. در شرايط سانسور و خفقان، هنوز هم بيشترين آثار ادبی را با همه محدوديت ها ترک های آذربايجان در ايران توليد می کنند، اگر شرايطی پيش بيآيد که آنها بتوانند به زبان مادری خود تحصيل کنند و به آن زبان بيآنديشند، آثار ماندگاری توليد خواهند کرد. بنابرين به گفتار بی ارزش نادانان دانا نمايی مانند مشيری ها توجه نمی کنند و کينه آنان را به دل نمی گيرند زيرا از کوزه همان تراود که در اوست. گفتار ايشان هيچگونه ارزش علمي، ادبی و هنری ندارد، مجموعه آن در دائرالتمعارف های ديروزی و انترنت های امروزی يافت می شود و تکرار همان هايی است که از دوران رضا شاه و قدرت گيری هيتلر در آلمان از سوی فاشيست های وطنی گفته شده است . از آن رو گفتار پر از نفرت و کينه ايشان چيز جديدی بر گفتار های پيشين نمی افزايد تنها تخم نفاق را در جامعه می پراکند.
جامعه ما برای رسيدن به آزادی و دمکراسی نيازمند همبستگي، همکاری و تفاهم همگانی است. همبستگی و همکاری از همطرازي، برابر حقوقی و رعايت جهان شمول حقوق بشر و کنوانسيون های جهانی می گذرد. همه واحد های ملی در گستره ايران دارای حقوق مساوی و حق مساويند. نبايد زبان واحد، دين واحد، نظام و رهبر واحد بر جامعه تحميل شود. با همبستگی و همکاری همگانی واحد های ملي، قدرت مرکزی ضعيف و با گذشت زمان و رشد دمکراسی و نهاد های دمکراتيک از بين می رود، دين و باور های مذهبی از قدرت سياسی زدوده می شود. نظام چند قطبی و يا نوعی از فدراليسم جمعيتی با حقوق برابر شکل می گيرد که می تواند ظرفيت های رشد و توسعه همگانی را فراهم آورد. ديگر دوران برتری جويی زباني، نژادي، ديني، گروهی و ملی به پايان رسيده است...
محمد حسين يحيايی
mhyahyai@yahoo.com


July 29th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی